نماز
اللهم عجل لولیک الفرج
سه شنبه 16 اسفند 1398برچسب:, :: 23:37 ::  نويسنده : کامران مومن زاده

فصل دوم : اسرار و آثار نماز
آيات
16 - نماز بازدارنده از فحشاء و منكرات
واقم الصلوة ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر:
نماز را برپا دار، زيرا نماز انسان را از كارهاى زشت و ناپسند باز مى دارد و ياد خدا بسيار بزرگتر است .
(سوره عنكبوت ، آيه 45)

17 - ياد خدا مايه آرامش دلها
الا بذكر الله تطمئن القلوب ؛
آگاه باشيد تنها با ياد خدا دلها آرامش مى يابد.
(سوره رعد، آيه 28)

18 - نماز سبب رستگارى
قد افلح من تزكى ، و ذكر اسم ربه فصلى :
مسلما رستگار مى شود كسى كه خود را تزكيه كند، و نام پروردگارش را به ياد آورد و نماز بخواند.
(سوره اعلى ، آيات 14 و 15)

19 - نماز و ياد خدا
و اقم الصلوة لذكرى :
نماز را براى ياد من به پا داريد.
(سوره طه ، آيه 14)

20 - اهداف شيطان از بازداشتن نماز
انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة و البغضاء فى الخمر و الميسرو يصدكم عن ذكر الله و عن الصلوة فهل انتم منتهون :
شيطان مى خواهد در ميان شما به وسيله شراب و قمار عداوت ايجاد كند و شما را از ذكر خدا و از نماز بازدارد، آيا (با اين همه زيان و فساد و با اين نهى اكيد) خوددارى خواهيد كرد؟
(سوره مائده ، آيه 91)



ادامه مطلب ...


سه شنبه 16 اسفند 1398برچسب:, :: 23:31 ::  نويسنده : کامران مومن زاده

فصل اول : اهميت و فضيلت نماز
آيات
1 - نماز جزء برنامه هاى حكومت اسلامى
الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و لله عاقبة الامور ؛
ياران خدا كسانى هستند كه هرگاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم نماز را برپا مى دارند و زكات را ادا مى كنند و امر به معروف و نهى از منكر مى نمايند و پايان همه امور از آن خداست .
(سوره حج ، آيه 41)

2 - نماز پيوند با خدا و پيوند با خلق
واقيموا الصلوة و اتوا الزكوة و ماتقدموا لانفسكم من خير تجدوه عند الله ان الله بما تعملون بصير ؛
نماز را برپا داريد و زكات را ادا كنيد (با اين دو وسيله روح و جسم اجتماع خود را نيرومند سازيد و بدانيد) هر كار خيرى براى خود (در سراى آخرت ) از پيش مى فرستيد آن را نزد خدا خواهيد يافت ، خداوند به اعمال شما آگاه است .
(سوره بقره ، آيه 110)

3 - يكى از صفات متقين اقامه نماز است
الذين يؤ منون بالغيب و يقيمون الصلوة و مما رزقناهم ينفقون ؛
پرهيزكاران آنهايى هستند كه به غيب ايمان مى آورند و نماز را برپا مى دارند و از تمام نعمتها و مواهبى كه به آن هاروزى داده ايم ، انفاق مى كنند.
(سوره بقره ، آيه 3)

4 - نماز، خصلت مؤ منين
والمؤ منون و المؤ منات بعضهم اولياء بعض ياءمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يقيمون الصلوة ؛
مردان و زنان با ايمان يار و ياور همديگرند، امر به معروف و نهى از منكر مى كنند و نماز را برپا مى دارند.

5 - نماز همراه با مشورت
والذين استجابوا لربهم و اقاموا الصلوة و امرهم شورى بينهم ؛
و آنها كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده و نماز را برپا داشته و كارهايشان به طريق مشورت در ميان آنها صورت مى گيرد.
(سوره شورى ، آيه 38)

6 - نماز و تنبيه
ولاتصل على احد منهم مات ابدا و لاتقم على قبره انهم كفروا بالله و رسوله و ماتوا و هم فاسقون ؛
بر هيچ يك از آنها كه بميرد، نماز نخوان و بر كنار قبرش (براى دعا و طلب آمرزش ) نايست ؛ چرا كه آنها به خدا و رسولش كافر شدند و در حالى كه فاسق بودند از دنيا رفتند.
(سوره توبه ، آيه 84)


 



ادامه مطلب ...


سه شنبه 16 اسفند 1385برچسب:, :: 23:12 ::  نويسنده : کامران مومن زاده

نام كتاب : راز نماز (براى جوانان )
تاءليف : محسن قرائتى
تدوين : جواد محدّثى
فهرست مطالب 
 سخن ناشر
 اى مهربان خداى
 نماز، عبادتى بزرگ
 چرا عبادت ؟
 ريشه هاى عبادت
  1. عظمت خدا
  2. احساس نياز و وابستگى
  3. سپاس نعمت
  4. فطرت
 چگونه عبادت كنيم ؟
  1. آگاهانه باشد.
  2. عاشقانه باشد.
  3. خالصانه باشد.
  4. خاشعانه باشد.
  5 . مخفيانه باشد.
 شرايط تكليف
  1. بلوغ
  2. قدرت
  3. اختيار
  4. عقل
 عبادت ، در ترازوى سنجش
 شرايط صحّت عبادت
 شرايط قبولى عبادت
  1. در بُعد اعتقادى ، ((ايمان ))
  2. در بُعد سياسى ، ((ولايت ))
  3. در بُعد اخلاقى ، ((تقوا))
  4. در بُعد اقتصادى ، ((رسيدگى به محرومين ))
  5 . در بُعد اجتماعى ، ((خوش رفتارى ))
  6. در بُعد خانوادگى ، ((رعايت حقوق ))
 نشانه قبولى عبادت
 شرايط كمال عبادت
  1. مشكل تر بودن
  2. نظم و تداوم
  3. مهم تر بودن
  4. بركت داشتن
  5 . سبقت گرفتن
  6. نشاط و دوام
  7. بصيرت و يقين
 سيماى نماز
 نماز، سپاس نعمت
 ادب و آداب نماز
 مقدّمات نماز
  1. طهارت
  2. لباس و مكان نمازگزار
  3. شناخت قبله
  4. اذان
 مقارنات نماز
  1. نيّت
 نيّت چيست ؟
 اخلاص
  راه رسيدن به اخلاص
  نشانه هاى اخلاص
  1. عدم توقّع از ديگران
  2. توجّه به تكليف ، نه عنوان
  3. پشيمان نشدن
  4. عدم تاءثير استقبال يا بى اعتنايى
  5 . يگانگى ظاهر و باطن
  2. تكبير
  3. قرائت
 سوره حمد
 سوره توحيد
  4. ركوع
  5 . سجود
  6. ذكر سُبْحانَ اللّه
  7. قنوت
  8 . تشهّد
  9. سلام
 تعقيبات نماز
 تسبيحات حضرت زهرا عليهاالسلام
 سجده شكر
 نماز جماعت
 عدالت پيشنماز
 نمازهاى ديگر
  1. نماز جمعه
  2. نماز باران
 آداب اين نماز از جمله عبارت اند از:
  3. نماز عيد
  4. نمازهاى نافله
 نافله ، نماز صبح ، دو ركعت ، پيش از نماز صبح .
 نافله ، نماز ظهر، هشت ركعت ، پيش از نماز ظهر.
 نافله ، نماز عصر، هشت ركعت ، پيش از نماز عصر.
 نافله ، نماز مغرب ، چهار ركعت ، بعد از نماز مغرب .
 نافله ، نماز عشا، دو ركعت نشسته ، پس از نماز عشا.
 نافله شب (نماز شب ) يازده ركعت ، پيش از اذان صبح كه هشت ركعت آن ، نافله شب نامدارد و دو ركعتش به نام نماز شَفع و يك ركعت هم به نام نماز وَترمشهور است
 



ادامه مطلب ...


سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:, :: 22:16 ::  نويسنده : کامران مومن زاده

نماز از ديدگاه قرآن



 

در دو آيه از قرآن، نماز خواندن با كسالت از ويژگيهاي منافقان شمرده شده است: «و إذا قاموا إلي الصّلوة قاموا كسالي...؛ و هنگامي كه به نماز ميايستند از روي كسالت ميايستند...».«... و لا يأتون الصّلوة الاّ و هم كسالي...؛ و نماز به جا نميآورند جز با كسالت.»و ويژگي چنين نمازي جز نماز بيكيفيت كه به همه چيز جز نماز شبيه است، نيست.

نماز در تمام اديان الهي به عنوان برترين آيين عبادي و ركن معنويّت و ارتباط با خداوند مطرح بوده است. درخواست حضرت ابراهيم(ع) چنين بوده است كه: «ربّ اجعلني مقيم الصلوة و من ذريّتي...؛1 پروردگارا، من و ذريّهام را برپا دارنده نماز قرار ده». به حضرت موسي(ع) در كوه طور خطاب شد: «انّني انا الله لا اله الاّ أنا فاعبدني و اقم الصّلوة لذكري؛همانا من الله هستم، معبودي جز من نيست مرا پرستش كن و نماز را براي ياد من برپا دار».

حضرت عيسي(ع) ميگويد: «... و اوصاني بالصّلوة والزّكاة ما دمت حيّا؛3... و مرا توصيه به نماز و زكات مادام كه زندهام كرده است».

و در چند جاي قرآن سخن از ميثاق بنياسرائيل است كه بخشي از موادّ آن اقامه نماز است.4

در آيين مقدّس اسلام نيز «نماز» جايگاه ويژهاي دارد و در قرآن كريم بر آن تأكيد فراوان شده است.



در اين كتاب الهي وظايفي براي مسلمانان، در مقابل نماز مقرر شده است. اين وظايف عبارتند از:

1ـ برپايي نماز.



در آيات زيادي برپايي نماز در كنار «ايتاء زكوة»؛ پرداختن زكات آمده است.

تكيه بر اين دو ركن، در حقيقت براي بيان اين واقعيّت است كه مسلمان شايسته، هم در پيوند با خداوند بايد ارتباط عاشقانه و صميمي داشته باشد و هم در رابطه با مردم بيتفاوت نبوده و وظايف واجب و مستحب مالي خود را انجام داده، به فكر محرومان جامعه باشد. عاليترين شكل ارتباط عاشقانه با خداوند نماز است و بهترين شيوه ارتباط با مردم حلّ مشكلات مادّي آنهاست كه با اداي وظايف مالي، از سوي مسلمانان اين مهم برآورده ميشود.5 در قرآن كريم «اقامه نماز» و «ايتاء زكوة» به عنوان محك ايمان، تقوي، اخلاص و...شمرده شده6 و اين دو در حقيقت اوّلين گام وفاداري به دين معرّفي شدهاند. قرآن كريم درباره برخورد با مشركين ميفرمايد: «فان تابوا و اقاموا الصلاة و آتوا الزّكوة فخلّوا سبيلهم؛7 هرگاه توبه كنند و نماز را برپا دارند و زكات را بپردازند، آنها را رها ساخته و مزاحمشان نشويد... .» در آيه ديگري آمده است «فان تابوا و اقاموا الصّلوة و آتوا الزكوة فاخوانكم في الدّين؛8 پس اگر توبه كردند و نماز را برپا داشته و زكات را بپردازند پس برادران ديني شما هستند...».



معناي اقامه نماز چيست؟



به نظر ميرسد با توجّه به ريشه لغوي اقامه، كه از قيام ـ در مقابل قعود است ـ اقامه نماز را به معناي برپايي آن بگيريم در مقابل آن زمين ماندن و زمين گير شدن و بياعتنايي به آن است و اين معنا داراي مصاديقي است:

الف ـ گزاردن درستِ نماز با حدود و شرايط آن؛

ب ـ به جاي آوردن نماز به نحو كامل و احسن؛

ج ـ تداوم در برپايي نماز؛

د ـ تلاش براي مطرح كردن و گسترش نماز در جامعه.

راغب در مفردات گويد:

«و لم يأمر تعالي بالصّلوة حيثما امر و لا مدح به حينما مدح الاّ بلفظ الاقامة تنبيها انّ المقصود منها توفية شرائطها لا الاتيان بهيئاتها...؛9 در تمام مواردي كه خداوند به نماز امر يا مدح به آن كرده است واژه اقامه نماز آمده است تا به اين معنا توجّه داده شود كه مقصود از نماز، گزاردن نماز واجد شرايط است نه تنها به جاي آوردن هيأت نماز (بدون روح)».

در قرآن كريم، اقامه نماز با ويژگيهاي ذيل مطلوب است:

الف ـ برپا داشتن نماز، با نشاط و شادابي

در دو آيه از قرآن، نماز خواندن با كسالت از ويژگيهاي منافقان شمرده شده است: «و إذا قاموا إلي الصّلوة قاموا كسالي...؛10 و هنگامي كه به نماز ميايستند از روي كسالت ميايستند...».

«... و لا يأتون الصّلوة الاّ و هم كسالي...؛11 و نماز به جا نميآورند جز با كسالت.»

و ويژگي چنين نمازي جز نماز بيكيفيت كه به همه چيز جز نماز شبيه است، نيست. در روايتي از حضرت امام سجّاد(ع) ميخوانيم:

«انّ المنافق ينهي و لاينتهي و يأمر بما لايأتي و إذا قام إلي الصّلوة اعترض؛ همانا منافق (از كار زشت) نهي ميكند، ولي خود از آن كار دست نميكشد و فرمان ميدهد (به خوبي) ولي خود انجام نميدهد و چون به نماز بايستد اعتراض ميكند». راوي ميگويد: پرسيدم: «ما الإعتراض؛ اعتراض چيست»؟ حضرت فرمود: «الالتفات و اذا ركع ربض؛ رو به راست و چپ گردانيدن و چون ركوع كند خود را مانند گوسفند به زمين اندازد (يعني بعد از ركوع نايستد و به همان حال به سجده رود.»12

ب ـ اهتمام به نماز و وقت فضيلت آن

قرآن كريم ميفرمايد: «فويل للمصلّين الّذين هُم عن صلوتهم ساهون؛13 پس واي بر نمازگزاراني كه از آن غافلند.»

«ساهون» آنانند كه از اصل نماز غافلند، توجّهي به آن ندارند، گاه آن را نميخوانند، گاه در آخر وقت ميخوانند. قرآن كريم ميگويد اين مسأله در ضعف اعتقاد ديني او ريشه دارد. گفتني است كه «سهو» و «اشتباه» در نماز مورد نظر آيه نيست، زيرا اگر چنين بود، ميفرمود: «في صلوتهم» در نمازشان نه «عنصلوتهم» از نمازشان. يونس بن عمّار از حضرت امام صادق(ع) پرسيد: مقصود از سهو همان وسوسه شيطان است؟ حضرت فرمود: «لاكل احد يصيبه هذا ولكن ان يغفلها و يدع ان يصلّي في اوّل وقتها؛14 نه هر كس مبتلا به وسوسه ميشود بلكه مقصود آن است كه از اصل نماز غفلت كند و در اوّل وقت نخواند.» امام صادق(ع) در روايتي فرمود: «تأخير الصلوة عن اوّل وقتها لغير عذر؛15 مقصود از سهو بدون عذر نماز را از اوّل وقت تأخير انداختن است».

در روايتي از حضرت امام علي(ع) ميخوانيم:

«ليس عملٌ احبّ الي الله عزّوجلّ من الصّلوة فلايشغلنّكم عن أوقاتها شيءٌ من امور الدّنيا فانّ الله عزّوجلّ ذمّ اقواما فقال الّذين هم عن صلاتهم ساهون يعني انهم غافلون استهانوا باوقاتها؛16 هيچ كاري نزد خداوند محبوتتر از نماز نيست، پس نبايد در وقت نماز هيچ يك از امور دنيا شما را مشغول از نماز سازد كه خداوند گروهي را كه از نماز سهو ميكنند نكوهش كرده است و مقصود اين است كه اينها غفلت از نماز داشته، حريم وقت نماز را نگه نميدارند».

علاوه بر توجه به اصل نماز بايد در نماز نيز انسان به اين نكته توجّه داشته باشد كه در مقابل حضرت حقّ ايستاده با او سخن ميگويد، بايد تمام وجود خويش را به اين ميهماني ببرد تا شيطان جرأت زمينهسازي براي خروج از اين ميهماني را فراهم نسازد.

«يا ايّها الّذين آمنوا لاتقربوا الصّلوة و انتم سكاري حتّي تعلموا ما تقولون...؛17 اي كساني كه ايمان آوردهايد، در حالي كه مست هستيد به نماز نزديك نشويد تا بدانيد چه ميگوييد...».

ظاهر آيه روشن است و نياز به توضيح ندارد كه مقصود، نهي از نماز در حال مستي است لكن از تعليل «حتي تعلموا ما تقولون» ميتوان اين معنا را برداشت كرد: نماز مطلوب آن است كه انسان با عنايت و توجّه نماز بخواند، بداند كه چه ميگويد و با كه سخن ميگويد. مؤيّد اين برداشت روايت امام باقر(ع) است كه فرمود: در حالتي كه كسل هستيد يا چرت آلود يا سنگين، مشغول نماز نشويد، زيرا خداوند مؤمنان را از نماز خواندن در حال مستي نهي كرده است.18

ج ـ نماز با خشوع

از مصاديق اقامه نماز به جاي آوردن نماز با خشوع آن است.

«قد افلح المؤمنون الّذين هم في صلاتهم خاشعون؛19 به تحقيق مؤمنان رستگار شدند آنها كه در نمازشان خشوع دارند».

خشوع به معناي تواضع و ادب جسمي و روحي است كه در برابر شخص بزرگ يا حقيقت مهمّي در انسان پيدا ميشود و آثارش در بدن ظاهر ميگردد. فيومي گويد: «خشع خشوعا اذا خضع و خشع في صلاته و دعائه اقبل بقلبه علي ذلك و هو مأخوذ من خشعت الارض اذا سكنت و اطمأنّت؛20 خشوع به معناي تواضع است و خشوع در نماز و دعا به معناي اقبال قلبي بر آن است و اين واژه برگرفته از سكون و اطمئنان است، آن چنان كه براي سكون زمين واژه خشوع به كار رفته و ميگويند: «خشعت الارض». خشوع در نماز؛ يعني جسم و روح را در نماز به ديدار خداوند بردن و انقطاع از غير او آن چنان كه برگزيدگان خداوند پيامبر و آل ـ عليهم السلام ـ چنين بودند. اولين فرودگاه اين خشوع روح است كه بر جسم نيز اثر ميگذارد؛ يعني آن كس كه در نماز خشوع دارد در حال نماز اعضا و جوارح او نيز آرام بوده، پيوسته بازي با ريش و صورت ندارد! در حديثي ميخوانيم كه پيامبر(ص) مردي را ديد كه در حال نماز با ريش خود بازي ميكند فرمود: «اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه؛21 اگر او در قلبش خشوع بود، اعضاي بدنش نيز خاشع ميشد».

د ـ دوام در نماز

از مصاديق اقامه نماز «دوام نماز» است.

در سوره معارج پس از آن كه خداوند برخي صفات ناشايست انسانها را مورد تذكّر قرار ميدهد، اوصاف شايسته آنها را هم ذكر ميكند كه از جمله آن: «الاّ المصلّين الّذين هم علي صلاتهم دائمون؛22 مگر نمازگزاراني كه بر نماز خود تداوم دارند». ظاهر آيه دوام است؛ يعني هم به وقت نماز ميخوانند و هم هميشه نماز ميخوانند، اين گونه نيست كه نماز خواندن آنها مقطعي باشد و چنين نمازي است كه اگر جزو برنامه زندگي شد و با حدود آن به جاي آورده شد انسان را از فحشا و منكر باز ميدارد. و اصولاً برنامههاي تربيتي جز با تداوم كارآيي لازم را ندارند، لذا در حديثي از پيغمبر اكرم(ص) ميخوانيم: «انّ احبّ الأعمال الي اللّه مادام و ان قلّ؛23 محبوبترين اعمال نزد خداوند كاري است كه انسان بر آن مداومت داشته باشد هر چند كم باشد». هـ ـ گسترش و مطرح كردن نماز در جامعه

بدون ترديد از مصاديق «اقامه نماز» گسترش و مطرح كردن نماز در جامعه است (نه تنها مصداق). پيش از اين، مصاديق اقامه نماز در بُعد فردي مورد توجه قرار گرفت و اينك آن را از بُعد اجتماعي مورد بررسي قرار ميدهيم.

قرآن كريم ميفرمايد از ويژگيهاي ياران خداوند آن است كه: «الّذين ان مكنّاهم في الأرض اقاموا الصّلوة و آتوا الزّكاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و للّه عاقبة الأمور؛24 آنها كساني هستند كه هرگاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را برپا ميدارند و زكات را ادا ميكنند و امر به معروف و نهي از منكر مينمايند».

از اين آيه شريفه به قرينه واژه تمكين (كه به معناي فراهم ساختن وسائل و ابزار كار است؛ اعم از آلات و ادوات لازم يا علم و آگاهي كافي و توان و نيروي جسمي) ميتوان استفاده كرد كه مردان خدا از قدرت خود در جهت اقامه نماز استفاده ميكنند، علاوه بر آن كه خود اهل اقامه نمازاند، بر مطرح كردن آن در جامعه تلاش ميكنند.

با مصاديق پنجگانه فوق ميتوان معناي وسيع «اقامه نماز» را در قرآن دريافت. بحث پيرامون اولين وظيفه در قبال نماز؛ يعني «اقامه نماز» را با كلامي از شهيد علاّمه آية الله مطهّري به پايان ميبرم:

«به پا داشتن نماز آن است كه حق نماز ادا شود؛ يعني نماز به صورت يك پيكر بيروح انجام نگردد، بلكه نمازي باشد كه واقعا بنده را متوجه خالق و آفريننده خويش سازد و اين است معني ذكرالله كه در آيه شريفه 14 سوره طه بدان اشاره شده:«اقمالصلوة لذكري» ياد خدا بودن مساوي است با فراموش كردن غير خدا؛ اگر انسان ولو مدت كوتاهي با خداوند در راز و نياز باشد و از او استمداد جويد و او را ثنا گويد، او را به الله بودن، ربّ بودن، رحمان بودن، رحيم بودن، احد بودن، صمد بودن، لم يلد و لم يولد و لميكن له كفوا احد بودن توصيف كند، عاليترين تأثيرها در نفس او گذاشته ميشود و روح انسان آن چنان ساخته ميشود كه مذهب اسلام ميخواهد و بدون چنين برنامهاي امكانپذير نيست».25

2 ـ پاسداشت حريم نماز

ديگر وظيفه مؤمنان در قبال نماز پاسداشت حريم نماز است؛ نيكوداشت نماز جايگاه ويژهاي در زندگي براي آن قائل بودن، به جاي آوردن آن با آداب واجب و مستحب از مصاديق آن است. نگهداريِ حريم نماز نقطه مقابل استخفاف است؛ يعني سبك شمردن نماز و شأن و منزلتي براي آن نديدن! كه امام صادق(ع) فرمود: «اِنّ شفاعتنا لنتنال مستخفّا بالصلوة».26 كه ترجمه آن اين دو بيت است:

تا شيعه او به لوح دل بنگارد گويم ز امام صادق اين طرفه حديث هر كس كه نماز را سبك بشمارد فرمود كه بر شفاعت ما نرسد قرآن كريم از اين «حريم نگهداري»، تعبير به حفظ كرده است:

«حافظوا علي الصّلوات والصّلوة الوسطي...؛ 27

در انجام همه نمازها و نماز وسطي كوشا و مراقب باشيد». در اين آيه بر مراقبت همه نمازها، به ويژه نماز وسطي تأكيد شده است. اين كه «صلوةوسطي» كدام است؟ اقوال گوناگوني بين مفسّران هست،28 نماز ظهر، نماز عصر، نماز مغرب، نماز عشا، نماز صبح، نماز جمعه، نماز شب، نماز وتر و... اينها برخي از اقوالي است كه در مصداق «صلوة وسطي» گفته شده است، ولي با توجّه به شأن نزول آيه بعيد نيست كه مقصود از آن نماز ظهر باشد. در شأن نزول آيه آمده است: جمعي از منافقان به بهانه گرمي هوا در نماز جماعت ظهر شركت نميكردند و اين سبب شده بود كه از جمعيّت نماز جماعت پيامبر(ص) كاسته شود تا جايي كه گاه پشت سر پيامبر يك صف يا دو صف بيشتر نبود. آيه شريفه تذكّر به مؤمنان است كه حريم نماز را نگهداريد و با ترك جماعت حريم اين عبادت بزرگ را نشكنيد.29

در سه آيه از قرآن نيز «محافظت بر نماز» از ويژگيهاي مؤمنان شمرده شده است:

«والّذين هم علي صلواتهم يحافظون؛30 مؤمنان كسانياند كه بر نمازهاي خويش مراقباند».

راغب در معناي حفظ گويد: «ثمّ يستعمل في كلّ تفقّد و تعهّد و رعاية...».31

اين واژه در مورد تفقّد، پيمان داري و مراقبت به كار ميرود.

3ـ كمك گرفتن از نماز

انسان در زندگي مادّي بدون ترديد در تنگنا قرار ميگيرد، امكانات و توان انسان محدود است و مشكلات بسيار، بدون پشتوانه نميتوان زندگي كرد. آنان كه مادّي ميانديشند، فقط به پشتوانههاي مادّي فكر ميكنند، ولي آنان كه الهي فكر ميكنند پيوسته با پشتوانههاي معنوي خود را از بن بست ميرهانند. از اين دست پشتوانهها نماز است. نماز، جلوه برجسته ياد خداست و «دل آرام گيرد ز ياد خداي «الا بذكر الله تطمئنّ القلوب».32

«واستعينوا بالصّبر والصّلوة و انّها لكبيرة الاّ علي الخاشعين؛33 از صبر و نماز ياري جوييد (و با استقامت و كنترل هوسهاي دروني و توجّه به پروردگار نيرو بگيريد) و اين كار جز براي خاشعان سنگين است». بر اين اساس است كه در روايات فراواني آمده است كه وقتي پيامبر(ص) يا امام علي(ع) با مشكلي رو به رو ميشدند به نماز روي ميآوردند.34 امام صادق(ع) فرمود: مستند اين كار همين آيه شريفه است.35

از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود: چه مانعي دارد وقتي كه با

غمي از غمهاي دنيا رو به رو ميشويد وضو گرفته به مسجد برويد، دو ركعت نماز بخوانيد و در نماز دعا كنيد، زيرا خداوند دستور داده: «واستعينوا بالصّبر والصّلوة».36

و بيترديد استوارترين پشتوانه در زندگي همين است و بس، ديگر پشتوانهها سست است و غير قابل اعتماد:

«مثل الّذين اتّخذوا من دون الله اولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتا و انّ اوهن البيوت لبيت العنكبوت لو كانوا يعلمون؛37

كساني كه غير از خدا را اوليا خود برگزيدند، همچون عنكبوتاند كه خانهاي براي خود انتخاب كرده و سستترين خانهها خانه عنكبوت است؛ اگر ميدانستند!»

«هر حيوان و حشرهاي براي خود خانه و لانهاي دارد امّا هيچ يك از اين خانهها به سستي خانه عنكبوت نيست. اصولاً خانه بايد ديوار، سقف، و دري داشته باشد و صاحب آن را از حوادث حفظ كند، طعمه و غذا و نيازهاي او را در خود نگه دارد، بعضي خانهها سقف ندارند، اما لااقل ديواري دارند يا اگر ديوار ندارند سقف دارند، اما لانه عنكبوت كه از تعدادي تارهاي بسيار نازك ساخته شده نه ديواري دارد، نه سقفي، نه حياطي و نه دري. اينها همه از يك سو.

از سوي ديگر مصالح آن به قدري سست و بيدوام است كه در برابر هيچ حادثهاي مقاومت نميكند، اگر نسيم ملايمي بوزد تار و پودش را درهم ميريزد. اگر چند قطره باران بر آن ببارد آن را متلاشي ميكند. كمترين شعله آتش به آن برسد، نابودش ميسازد، حتي اگر گرد و غبار بر آن بنشيند، پاره پاره ميشود و از سقف خانه آويزان ميگردد. معبودهاي دروغين اين گروه نه سودي دارد و نه زياني نه مشكلي را حل ميكند و نه در روز بيچارگي پناهگاه كسي هستند».38

آري فقط او پناهگاه است و بس!

4ـ امر به نماز

ديگر وظيفه در قبال نماز «امر» به آن است. امر به معروف از فرايض بزرگ مكتب ماست و برترين معروفها نماز است. معروفي كه اگر در جامعه آن گونه كه دين خواسته مطرح باشد، ريشه بسياري از منكرات خشكانده ميشود از ويژگيهاي مردان خدا آن است كه «امر» به نماز دارند. قرآن كريم در مورد حضرت اسماعيل صادق الوعد (كه اين غير از اسماعيل فرزند حضرت ابراهيم است39) ميفرمايد:

«... و كان يأمر اهله بالصّلوة والزّكوة...؛40 و اين پيامبر پيوسته خاندان خود را امر به نماز و زكات ميكرد...».

و در مورد ديگر خطاب به پيامبر(ص) ميخوانيم:

«و أمر اهلك بالصّلوة واصطبر عليها...؛41 و خانواده خود را به نماز دستور ده و بر انجام آن شكيبا باش...».

در اين دو آيه بر «امرِ» اهل به نماز تأكيد ويژه است، چرا كه اصلاح بنيان خانواده زيربناي ساير اصلاحات است. اگر خانوادهها، الهي شدند جامعه الهي خواهد شد. بر اين اساس است كه در دو آيه فوق سخن از امر كردن خانواده به نماز است و اين در حقيقت راهي برجسته براي نجات خانواده از آتش است همان كه در آيه شش سوره تحريم آمده است:

«يا ايّها الّذين آمنوا قوا أنفسكم و اهليكم نارا وقودها النّاس والحجارة...؛ اي كساني كه ايمان آوردهايد خود و خانواده خويش را از آتشي كه هيزم آن انسانها و سنگهاست نگه داريد».

از اين آيه ميتوان رسالت سنگين پدر و مادر را در تربيت معنوي فرزندان استفاده كرد.

در روايتي از پيامبر گرامي اسلام ميخوانيم:

«ألا كلّكم راع و كلّكم مسؤول عن رعيته فالأمير علي النّاس راع و هو مسؤول عن رعيّته والرجل راع علي اهل بيته و هو مسؤول عنهم فالمرئة راعية علي اهل بيت بعلها و ولده و هي مسؤولة عنهم الا فكلّكم راع و كلّكم مسؤول عن رعيته؛42 بدانيد همه شما نگهبانيد و همه در برابر كساني كه مأمور نگهباني آنها هستيد مسؤوليد. امير و رئيس حكومت اسلامي نگهبان مردم است و در برابر آنها مسؤول است مرد نگهبان خانواده خويش است و در مقابل آنها مسؤول، زن نيز نگهبان خانواده شوهر و فرزندان است و در برابر آنها مسؤول ميباشد. بدانيد همه شما نگهبانيد و همه شما در برابر كساني كه مأمور نگهباني آنها هستيد مسؤوليد».

اينها برخي از وظايفي بود كه ما در قبال نماز ـ اين امانت بزرگ الهي ـ داريم اميد كه امانتداري شايسته باشيم و در انجام وظايف خويش كوتاهي نكنيم.

پی نوشتها :

1 ) ابراهيم (14) آيه40.

2 ) طه (20) آيه14.

3 ) بقره (2) آيه 45.

4 ) از جمله بقره(2) آيه 83 و مائده(5) آيه 12 و... .

5 ) اين برداشت در مواردي از تفسير ارزشمند الميزان آمده است. از جمله ج9، ص328؛ ج15، ص127 و ج15، ص340، (چاپ بيروت).

6 ) بقره(2) آيه 3؛ انفال(8)، آيه 3؛ رعد(13) آيه22؛ لقمان(31) آيه3 و حج (22) آيه35 و... .

7 ) توبه (9) آيه5.

8 ) همان، آيه11.

9 ) المفردات في غريب القرآن، ص418، (كتابفروشي مرتضوي تهران).

10 ) نساء (4) آيه 142.

11 ) توبه (9) آيه 54.

12 ) اصول كافي، جلد دوّم، ص396 (باب ضعة النفاق والمنافق حديث3).

13 ) ماعون (107) آيه 4 و 5.

14 ) مجمع البيان، ج10، ص548 و كنزالدقائق، ج15، ص498 (با تصحيح حاج آقا مجتبي عراقي).

15 ) تفسير القمي، ج2، ص444 و كنز الدقائق، ج15، ص497.

16 ) الخصال، ج2، ص621. (حديث اربعمأة) و كنزالدقائق، ج15، ص497.

17 ) نساء (4) آيه43.

18 ) علل الشرائع، ج2، ص47 و كنزالدقائق، ج2، ص446.

19 ) مؤمنين (23) آيه 2.

20 ) المصباح المنير، ص170.

21 ) مجمع البيان، ج7، ص99؛ انوار التنزيل بيضاوي، ج3، ص159 و كنزالدقائق،، ج7، ص559.

22 ) معارج (70) آيه22.

23 ) اصول كافي، ج2، ص82، (چاپ آخوندي).

24 ) حج (22) آيه 41.

25 ) آشنايي با قرآن، سورههاي حمد و بقره، ص67 و 68.

26 ) بحارالانوار، ج82، ص235.

27 ) بقره (2) آيه 238.

28 ) در تفسير مجمع البيان شش قول، در تفسير فخر رازي هفت قول، در تفسير قرطبي ده قول، در تفسير روح المعاني سيزده قول نقل شده است!!

29 ) تفسير مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص342.

36 ) تفسير مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص217.

30 ) انعام (6) آيه 92؛ معارج(70) آيه34 و مؤمنون(23) آيه9.

34 ) مجمع البيان، ج1 ـ 2، ص217.

37 ) عنكبوت ( 29) آيه 41.

3 ) مريم(19)، آيه31.

35 ) فروع كافي، ج3، ص480.

38 ) تفسير نمونه، ج16، ص277 و 288.

32 ) رعد (13) آيه28.

31 ) المفردات في غريب القرآن، ص124.

39 ) تفسير البرهان، ج3، ص15.

42 ) مجموعه ورّام، ج1، ص6.

40 ) مريم (19) آيه 55.

41 ) طه (20) آيه 132.

معارف قرآن 



سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:, :: 22:9 ::  نويسنده : کامران مومن زاده

نماز در نهج البلاغه

در نهج‌البلاغه‌ چنین‌ آمده‌ است‌ «خداوند بندگان‌ مؤمن‌ را با نمازها و زكاتها و روزه‌های

‌ دشوار از كبر و خودبینی‌ محافظت‌ و حراست‌ می‌كند به‌ پیكر آنان‌ آرامش‌ می‌بخشد، به‌

دیدگان‌ آنان‌ فروتنی‌ می‌دهد، نفس‌ آنان‌ را رام‌ می‌سازد، دل‌های‌ آنان‌ را افتادگی‌ می‌آموزد و

خودپسندی‌ را از آنان‌ دور می‌كند».



به‌ خاطر نقش‌ الگویی‌ كه‌ حضرت‌ علی‌(ع‌) در زندگی‌ اكثر اقشار جامعه‌ دارد و سخنانی‌ كه‌ حضرت‌ علی‌(ع‌) در این‌ زمینه‌ داشتند به‌ پاره‌ای‌ از سخنان‌ آن‌ حضرت‌ دربارة‌ نماز با توجه‌ به‌ نهج‌البلاغه‌ می‌پردازیم‌.



1- نقش‌ اساسی‌ نماز و اهتمام‌ به‌ نماز

حضرت‌ علی‌(ع‌) ضمن‌ تأكید بر امر نماز، از عوامل‌ سقوط‌ دوزخیان‌ نخواندن‌ نماز برمی‌شمرد و می‌فرماید:

«تعاهدوا امر الصلاة‌ و حافظوا علیها و استكثروا منها و تقربوا بها فانها «كانت‌ علی‌ المؤمنین‌ كتاباً موقوتاً» الا تسمعون‌ الی‌ جواب‌ اهل‌ النار حین‌ سئلوا: «ما سئلكم‌ فی‌ سقر؟ قالوا: لم‌ نك‌ من‌ المصلین‌.» و انها لتحت‌ الذنوب‌ حت‌ الورق‌ و تطلقها. اطلاق‌ الربق‌ و شبهها رسول‌ الله‌ - صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلم‌ - بالحمة‌ تكون‌ علی‌ باب‌ الرجل‌ فهو یغتسل‌ منها فی‌ الیوم‌ واللیلة‌ خمس‌ مرات‌ فما عسی‌ ان‌ یبقی‌ علیه‌ من‌ الدرن‌» 1

«مردم‌! نماز را برعهده‌ گیرید و آن‌ را حفظ‌ كنید، زیاد نماز بخوانید و با نماز خود را به‌ خدا نزدیك‌ كنید. نماز فریضة‌ واجبی‌ است‌ كه‌ در وقت‌های‌ خاص‌ بر مؤمنان‌ واجب‌ گردیده‌ است‌. آیا به‌ پاسخ‌ دوزخیان‌ گوش‌ فرا نمی‌دهید آن‌ هنگام‌ كه‌ از آن‌ها پرسیدند: چه‌ چیز شما را به‌ دوزخ‌ كشانده‌ است‌؟ گفتند: ما از نمازگزاران‌ نبودیم‌. همانا نماز! گناهان‌ را چونان‌ برگ‌های‌ پاییزی‌ فرو می‌ریزد و غل‌ و زنجیر گناهان‌ را از گردن‌ها می‌گشاید. پیامبر اسلام‌(ص‌) نماز را به‌ چشمه‌ آب‌ گرمی‌ كه‌ بر درِ سرای‌ مردی‌ جریان‌ داشته‌ باشد تشبیه‌ كرد. اگر روزی‌ پنج‌ بار خود را در آن‌ شستشو دهد، هرگز چرك‌ و آلودگی‌ در بدن‌ او نماند.»

به‌ حضرت‌ علی‌(ع‌) عرض‌ شد: نظر شما دربار‌ه كسی‌ كه‌ نماز نمی‌خواند چیست‌؟ آن‌ حضرت‌ فرمودند: كافر است‌. 2

بر اهتمام‌ به‌ نماز نوجوانان‌ نیز تأكید فراوانی‌ شده‌ است‌: «عملوا صبیانكم‌ الصلوة‌ و خذوهم‌ بها اذا بلغوا الحلم‌» 3 به‌ كودكان‌ نماز بیاموزید و آن‌ را به‌ هنگام‌ بلوغ‌ بر ترك‌ نماز مؤاخذه‌ كنید.

«اذا عقل‌ الغلام‌ و قرا شیئاً من‌ القران‌ علم‌ الصلوة‌» 4 «هرگاه‌ پسربچه‌ به‌ حد رشد برسد و مقداری‌ از قرآن‌ را بخواند، باید به‌ او نماز آموخته‌ شود».

نماز را در وقت‌ خودش‌ به‌ جای‌ آر، نه‌ این‌ كه‌ در بیكاری‌ زودتر از وقتش‌ بخوانی‌ و به‌ هنگام‌ درگیری‌ و كار، آن‌ را تأخیر بیندازی‌ و بدان‌ كه‌ تمام‌ كردار خوبت‌ در گرو نماز است‌


2 - نماز وسیله‌ تقرب‌

بهترین‌ و نزدیك‌ترین‌ راه‌هایی‌ كه‌ انسان‌ می‌تواند به‌ خالق‌ خویش‌ برسد، در خطبه‌ یكصد و ده‌ آن‌ حضرت‌ بیان‌ شده‌ است‌. «ان‌ افضل‌ ما توسل‌ به‌ المتوسلون‌ الی‌ الله‌... و اقام‌ الصلوة‌ فانها الملة‌» 5 «بی‌گمان‌ برترین‌ وسیله‌ پیوستگی‌ پیوستگان‌ به‌ خدای‌ سبحان‌ عبارت‌ است‌ از: برپا نمودن‌ نماز به‌ عنوان‌ آیین‌ امت‌».

«الصلاة‌ قربان‌ كل‌ تقی‌». 6 حضرت‌ علی‌(ع‌) فرمودند: نماز موجب‌ نزدیكی‌ هر پارسایی‌ به‌ خداست‌.


3 - فرهنگ‌ نماز

«اللهم‌ انی‌ اول‌ من‌ اناب‌ و سمع‌ واجاب‌ لم‌ یسبقنی‌ الا رسول‌ الله‌(ص‌) بالصلوة‌». 7 «خدایا من‌ نخستین‌ كسی‌ هستم‌ كه‌ به‌ تو روی‌ آورد و دعوت‌ تو را شنید و اجابت‌ كرد، در نماز كسی‌ از من‌ جز رسول‌ خدا(ص‌) پیشی‌ نگرفت‌. ابن‌سینا دانشمند بزرگ‌ اسلامی‌ با استفاده‌ از فرهنگ‌ نماز می‌گوید: هرگاه‌ در یكی‌ از مسایل‌ علمی‌ مشكلی‌ به‌ وجود می‌آمد و كسی‌ نبود كه‌ مرا یاری‌ كند، وضو گرفته‌ و به‌ مسجد رفتم‌. پس‌ از خواندن‌ دو ركعت‌ نماز حل‌ آن‌ مشكل‌ را از خداوند متعال‌ می‌طلبیدم‌. درنتیجه‌ مشكل‌ من‌ بدین‌ صورت‌ برطرف‌ می‌گردید.


4-حق‌ نماز

«صل‌ الصلوة‌ لوقتها الموقت‌ لها و لا تعجل‌ وقتها لفراغ‌ ولا توحرها عن‌ وقتها لاشتغال‌. واعلم‌ ان‌ كل‌ شی‌ من‌ عملك‌ تبع‌ لصلاتك‌». 8 نماز را در وقت‌ خودش‌ به‌ جای‌ آر، نه‌ این‌ كه‌ در بیكاری‌ زودتر از وقتش‌ بخوانی‌ و به‌ هنگام‌ درگیری‌ و كار، آن‌ را تأخیر بیندازی‌ و بدان‌ كه‌ تمام‌ كردار خوبت‌ در گرو نماز است‌.

نماز معیار ارزش‌گذاری‌ سایر اعمال‌ انسان‌ است‌. شخص‌ نمازگزار علاوه‌ بر نماز خویش‌، باید سایر افراد خانواده‌ را نیز تشویق‌ به‌ خواندن‌ نماز بكند. این‌ موضوع‌ در خطبه‌ 199 علی‌(ع‌) به‌ طور واضح‌ بیان‌ شده‌ است‌. «و قد عرف‌ حقها رجال‌ من‌ المؤمنین‌ الذین‌ لا تشغلهم‌ عنها زینة‌ متاع‌ و لاقرة‌ عین‌ من‌ ولد ولا مالٍ...» 9

«همانا كسانی‌ از مؤمنان‌ حق‌ نماز را شناختند كه‌ زیور دنیا از نماز بازشان‌ ندارد و روشنایی‌ چشمشان‌ یعنی‌ اموال‌ و فرزندان‌ مانع‌ نمازشان‌ نشود. خدای‌ سبحان‌ می‌فرماید: «مردانی‌ هستند كه‌ تجارت‌ و خرید و فروش‌، آنان‌ را از یاد خدا و برپا داشتن‌ نماز و پرداخت‌ زكات‌ باز نمی‌دارد.»

رسول‌ خدا(ص‌) پس‌ از بشارت‌ به‌ بهشت‌ خود را در نماز به‌ زحمت‌ می‌انداخت‌، زیرا خداوند به‌ او فرمود: «خانواده‌ خویش‌ را به‌ نماز فرمان‌ ده‌ و بر انجام‌ آن‌ شكیبا باش‌. پس‌ پیامبر(ص‌) در پی‌ خانواده‌ خود را به‌ نماز فرمان‌ می‌داد و خود نیز در انجام‌ نماز شكیبا بود.»

نماز دربرگیرنده‌ آثار و بركاتی‌ است‌. با توجه‌ به‌ فرمایشات‌ حضرت‌ علی‌(ع‌) به‌ بیان‌ برخی‌ از موارد آن‌ می‌پردازیم‌:

الف‌ - نماز علامت‌ ایمان‌: «قال‌ النبی‌ صلی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌: علم‌ الایمان‌ الصلوة‌ فمن‌ فرغ‌ لها قلبه‌ و قام‌ حدودها فهو مؤمن‌». 10 «رسول‌ خدا فرموده‌ است‌: نماز پرچم‌ و علامت‌ ایمان‌ است‌. پس‌ هر كس‌ قلبش‌ را آمادة‌ نماز كند و حد و حدود آن‌ را رعایت‌ كند، مؤمن‌ است‌.»

«اگر نمازگزار بداند كه‌ چه‌ هاله‌ای‌ از جلال‌ خدا او را فرو می‌پوشاند، هرگز دوست‌ ندارد كه‌ سر خود را از سجده‌اش‌ بردارد.»


ب‌ - نماز، جدایی‌ از كبر: حضرت‌ علی‌(ع‌) در این‌ كه‌ نماز باعث‌ می‌شود فرد از كبر پیراسته‌ شود، فرمودند: «فرض‌ الله‌... والصلوة‌ تنزیها عن‌ الكبر و الزكوة‌ تسبیباً للرزق‌» 11 «خداوند برای‌ وارستن‌ از كبر نماز را و برای‌ رویش‌ روزی‌ زكات‌ را مقرر كرده‌ است‌.»


پ‌ - ارزش‌ نماز و تأثیر بر كارهای‌ دیگر: «واعلم‌ ان‌ كل‌ شی‌ء من‌ علمك‌ تبع‌ لصلوتك‌» 12 «و بدان‌ كه‌ هر كار دیگرت‌ در ارزش‌ تابع‌ نمازت‌ خواهد بود.»

ت‌ - نماز، نزول‌ رحمت‌: «لو یعلم‌ المصلی‌ ما یغشا من‌ الرحمة‌ لما رفع‌ راسه‌ فی‌ السجود» 13 «اگر نمازگزار بداند كه‌ چه‌ هاله‌ای‌ از جلال‌ خدا او را فرو می‌پوشاند، هرگز دوست‌ ندارد كه‌ سر خود را از سجده‌اش‌ بردارد.»

ث‌ - نماز و آمرزش‌: امام‌ علی‌(ع‌) می‌فرمایند: هر كس‌ نماز را با معرفت‌ به‌ حق‌ آن‌ به‌ جای‌ آورد، آمرزیده‌ می‌شود.

ج‌ - نماز و اصلاح‌ گناهان‌: «و قال‌ علیه‌السلام‌: ما اهمنی‌ ذنب‌ امهلت‌ بعده‌ حتی‌ اصلی‌ ركعتین‌ واسال‌ الله‌ العافیة‌» 14


پی نوشت ها :

1 - المعجم‌ المفهرس‌ نهج‌البلاغه‌، خطبه‌ 199، ترجمه‌ محمد دشتی‌، كاظم‌ محمدی‌

2 - كنزالعمال‌، ج‌ 8، ص‌ 13، ح‌ 2165

3 - شرح‌ غرر و دررالكلم‌، ج‌ 4، ص‌ 363

4 - دعائم‌ الاسلام‌، ج‌ 1، ص‌ 193

5 - شرح‌ نهج‌البلاغه‌ خویی‌، خطبه‌ 110

6 - المعجم‌ المفهرس‌ نهج‌البلاغه‌، حكمت‌ 136، محمد دشتی‌، كاظم‌ محمدی‌

7 - المعجم‌ المفهرس‌ نهج‌البلاغه‌، خطبه‌ 131، محمد دشتی‌، كاظم‌ محمدی‌

8 - المعجم‌ المفهرس‌ نهج‌البلاغه‌، نامه‌ 27، محمد دشتی‌، كاظم‌ محمدی‌

9 - المعجم‌ المفهرس‌ نهج‌البلاغه‌، خطبه‌ 199، محمد دشتی‌، كاظم‌ محمدی‌

10 - شرح‌ نهج‌البلاغه‌ خویی‌، ج‌، ص‌ 206، نامه‌ 192

11 - شرح‌ نهج‌البلاغه‌ خویی‌، حكمت‌ 252

12 - شرح‌ نهج‌البلاغه‌ خویی‌، نامه‌ 27

13 - شرح‌ نهج‌البلاغه‌ خویی‌، ج‌ 5، ص‌ 16

14 - معجم‌ المفهرس‌ نهج‌البلاغه‌، حكمت‌ 299، محمد دشتی‌، كاظم‌ محمدی‌ 



تاریخچه نماز با توجه به قرآن كریم و روایات

حضرت عیسی و نماز

داستان عيسى و مادرش مريم كه داراى مقام عصمت و طهارت بود ، از عجايب مسائل روزگار است .

خداوند مهربان براى نشان دادن قدرت خود ، و براى عبرت ديگران و در جهت هدايت امتها به طور مكرر به واقعه ى عظيمه ى اين پسر و مادرش در قرآن مجيد اشاره فرموده است .

از عجايب حيات عيسى سخن گفتن او در گهواره پس از ساعاتى چند از ولادت است كه در آن گفتار ، حقايق الهيّه را براى مردم بازگو كرد و به خصوص به اين معنا اشاره فرمود كه من مأمور به نمازم :

قالَ اِنّى عَبْدُاللّهِ اتانِىَ الْكِتابَ وَ جَعَلْنى نَبِيّاً * وَ جَعَلَنى مُبارَكاً اَيْنَما كُنْتُ وَ اَوْصانى

بِالصَّلوةِ وَ الزَكوةِ ما دُمْتُ حَيَّاً * وَ بَرّاً بِوالِدَتى وَ لَمْ يَجْعَلَنى جَبّاراً شَقِيّاً * وَ السَّلامُ

عَلى يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ اَمُوتُ وَ يَوْمَ اُبْعَثُ حَيّاً )(1)

عيسى در گهواره گفت : همانا من بنده ى خدايم ، به من كتاب آسمانى عنايت شده و به شرف نبوّت آراسته ام و هر كجا باشم براى جهانيان مايه ى بركت و رحمتم . من تا زنده ام دستو دارم نماز را به پاى دارم و زكات مال بپردازم . من مأمورم به مادر نيكى كنم و از شقاوت دورم . سلام حق بر من روزى كه به دنيا آمدم و روزى كه مى ميرم و روزى كه در قيامت مبعوث مى شوم . .

حضرت زكریا و نماز

قرآن مجيد در باب نماز زكريّا مى فرمايد :

* ( هُنالِكَ دَعا زَكَرِيّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لى مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّة طَيِّبَةً اِنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ *

فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلُى فِى الِْمحرابِ اَنَّ اللهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى مُصَدِّقاً بِكَلِمَة

مِنَ اللّهِ وَ سَيِّداً وَ حَصوُراً وَ نَبِيّاً مِنَ

الصّالِحينَ )(1) .

در آن هنگام كه زكريّا عنايات حق را نسبت به مريم مشاهده كرد ، عرضه داشت : پروردگارا ! مرا از لطف خويش فرزندانى پاك سرشت عطا فرما ، همانا تو اجابت كننده ى خواسته ى بندگانى .

زكريّا در حالى كه در محراب عبادت به نماز ايستاده بود فرشتگان به او بشارت دادند كه همانا خداوند ترا به ولادت يحيى مژده مى دهد ، فرزندى كه به پيامبرى عيسى گواهى خواهد داد و خود نيز در راه هدايت مردم پيشوا و پارساست و نزد پيامبرى از شايشتگان است .



--------------------------------------------

1 ـ آل عمران ( ) 38 ـ 39



حضرت یونس و نماز

آن عبد شايسته ى حق سالها مردم نينوا را به عبادت حق و دست شستن از شرك و كفر و گناه دعوت كرد ، ولى مردم در برابر تعاليم الهى او تكبر ورزيدند و با وى به مخالفت برخاستند تا جايى كه آن حضرت را از هدايت خود نااميد ساختند ، و آن جناب از حضرت ربّ جهت نابودى قوم نينوا نفرين نمود و سپس آنان را رها كرده و به جايى رفت كه مردم به او دسترسى نداشته باشند .

چون به منطقه بازگشت زندگى مردم را عادى يافت ، معلوم شد جامعه ى نينوا به پيشگاه حق برگشته و عذاب را با قدرت و قوّت توبه از خود دور كرده اند .



پس ، با خشم و غضب منطقه را ترك كرد و چنانكه مى دانيد از ميان امواج دريا در شكم ماهى جاى گرفت . خداوند علت نجاتش را از آن زندان مهلك چنين بيان مى فرمايد :

* ( فَلَوْلاَ أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ )(1) .

پس اگر او اهل تسبيح نبود ، هر آينه تا قيامت در شكم ماهى مانده بود .

در مجمع البيان از قول مفسّر بزرگ قتاده آمده است كه منظور از تسبيح و ستايش يونس نماز بود(2) .



ـــــــــــــــــــــــــ ـــ



1 ـ صافات ( ) : 143 ـ 144 .



2 ـ مجمع البيان : 8 / 459 .



حضرت سلیمان و نماز

كتاب ارزشمند ارشاد ديلمى روايت مى كند :

* لباس سليمان لباسى بس عادى بود ، در حالى كه سلطنت و حكومت و مالى

كه در اختيارش بود براى احدى از گذشتگان و آيندگان مقرّر نشد .

او شبهاى خو را به نماز تمام مى كرد ، در حالى كه همچون چشمه ى جوشان

بهارى از ديده اشك مى ريخت . آن حضرت اداره ى امور معاشش از طريق زحمت

بازوى خودش بود(1) .

علماى اهل سنّت در تفسير آيات 30 تا 33 سوره ى ص متمايل به اين معنا شده اند كه سليمان در بازديد از اسبهاى آماده براى جنگ از نماز عصرش غافل شد و به وقت غروب آفتاب متوجّه از دست رفتن نماز گشت و به اين خاطر به غم و غصّه ى شديدى دچار آمد

آن گاه خداوند قادر آفتاب را براى او برگرداند تا نماز عصرش را در ظرف معيّن وقتش بجاى آورد !

اميرالمؤمنين (عليه السلام) و حضرت باقر (عليه السلام) نظر كعب الاحبار و علماى اهل سنّت را مردود دانسته و دامن حيات باعظمت سليمان را در تمام عمر از قضا شدن يك نماز پاك مى دانند .

در روايات شيعه آمده است كه نماز سليمان از اوّل وقت به تأخير افتاد ، و به اين جهت سخت ملول شد . حضرت حق آفتاب را به وقت عصر برگرداند تا آن مرد بزرگ الهى و آن پيامبر معصوم نمازش را به وقت فضيلتش ادا نمايد(2) .



آرى ! بر اساس معرف اسلامى ـ البته معارف ملكوتى و باارزشى كه شيعه نقل كرده است ـ حيات انبياى حق از هر عيب و نقصى حتى قبل از مبعوث شدن مبرّا بوده است و پيامبرى نبوده كه در عين آن همه زحمت و رنج روزانه ، نمازى از نمازهايش قضا شده باشد .



ـــــــــــــــــــــــــ ـــ

1 ـ بحارالانوار : 14 / 83.

2 ـ بحارالانوار : 14 / 98 ـ 103 .

حضرت داوود و نماز

علّامه ى مجلسى دانشمند كم نظير شيعه در توضيح آياتى كه در رابطه ى با حيات با بركت داود است ، رواياتى درباره ى فضايل و محاسن و كثرت عبادات و مناجات داود ، به خصوص عشقى كه از پيامبر بزرگ به نماز داشت ، نقل مى كند :

* آن حضرت در خانه ى خود محرابهاى متعددى قرار داده بود تا در جاى جاى منزلش نماز اقامه كند .

او اوقاتش را به چهار مرحله تقسيم كرده بود : روزى را براى حلّ مشكلات مردم ، روزى را براى زن و فرزندش ، روزى را براى دعا و مناجات د ر دل كوهها و كنار دريا ، و روزى را براى انس با محبوب در خلوت منزل و در كنار محراب عبادت .

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد : در حالى كه در محراب عبادتش مشغول نماز بود ، خداوند مهربان با وى سخن مى گفت(1) .

ـــــــــــــــــــــــــ ـــ

1 ـ بحار الأنوار : 14 / 20 .

حضرت شعیب و نماز

مردم مَديَن مردمى فاسد و طاغى و ياغى و متجاوز به حقوق حق و خلق بودند . خداوند بزرگ حضرت شعيب را در ميان آنان مبعوث به رسالت فرمود ، تا آنان را از گمراهى و ضلالت نجات دهد .

مردم مَديَن مردمى فاسد و طاغى و ياغى و متجاوز به حقوق حق و خلق بودند . خداوند بزرگ حضرت شعيب را در ميان آنان مبعوث به رسالت فرمود ، تا آنان را از گمراهى و ضلالت نجات دهد . تعاليم ملكوتى و آسمانى شعيب را حضرت حق بدين صورت بيان مى فرمايد :

* ( وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْباً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِنْ إِله غَيْرُهُ وَلاَ تَنْقُصُوا

الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُم بِخَيْر وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْم مُحِيط * وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا

الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ

* بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنتُم مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظ )(1) .

براى هدايت و راهنمايى مردم مدين برادرشان شعيب را فرستاديم . او به مردم مدين از جانب حضرت حق چنين گفت : اى جامعه ! خداى جهان آفرين را بپرستيد ، زيرا جز او خدايى نيست ، و آنچه را به وسيله ى پيمانه و ترازو به مردم مى فروشيد از آن كم مگذاريد . من خير شما را به شما نشان مى دهم . چرا مى خواهيد از راه تقلب و خيانت به ثروت خود بيفزاييد ؟ من شما را از عذاب روز فراگير مى ترسانم ، هاى اى ملت ! پيمانه را پر بدهيد ، جنس ترازويى را بدون كم گذاشتن به مشترى ارائه كنيد ، و از گناه و تجاوز به حق مردم دست برداريد .

مردم مدين ! بى ترديد آنچه خداوند در سايه ى مقرراتش بر شما حلال دانسته به بفع شماست اگر اهل ايمان هستيد . من قدرت بازداشتن شما را از تجاوز ندارم ، وظيفه ى من تبليغ برنامه هاى خداست و بس .

تعاليم شعيب ضامن خير دنيا و آخرت مردم بود ، ولى جامعه ى مدين در برابر شعيب و دلسوزيهاى او موضع سختى گرفتند و نخواستند هدايت حق را بپذيرند و دست از هوا و هوس و شهوت و دنياپرستى بردارند . و عجيب اينجاست كه تمام برنامه ها و تعاليم آن بزرگمرد الهى را نتيجه ى نماز شعيب مى دانستند وبه اين معنا علم داشتند كه نماز ، باز دارنده ى نمازگزار از هر فحشا و منكرى است . آنان به شعيب گفتند :

* ( قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَو أَن نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا

نَشَاءُ إِنَّكَ لأنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ )(2) .

( اى شعيب ! ما در پرستش معبودهاى پدران خود ثابت قدميم و در برنامه هاى مالى خود آزاد ، و از هر راهى كه بخواهيم ثروت به چنگ مى آوريم و به هر صورت كه اراده كنيم مى فروشيم ) .

اى شعيب ! به نظر ما آنچه تو را تحريك كرده كه ما را از آيين نياكانمان برگردانى و مسير خريد و فروش ما را عوض كنى نماز توست . به راستى تعجب آور است كه با ما سر ستيزدارى در حالى كه ما تو را مرد بردبار و درستى مى دانيم .

آرى ! نماز رشد دهنده و هدايتگر و بازدارنده ى از فحشا و منكرات و فساد بود ، اما مردم شهوت پرست مدين نمى خواستند در چنين حصن حصينى داخل شوند و دايره ى حيات را با اين دژ محكم و حصار مستحكم از شرّ شياطين و خطرات مصون و محفوظ بدارند .

ـــــــــــــــــــــــــ ـــ

1 ـ هود ( 11 ) : 84 ـ 86 .

اسحاق و يعقوب و انبياى از ذرّيه ى ابراهيم و نماز

در زمينه ى امر حضرت حق به نماز ، به عباد شايسته اش حضرات اسحاق و يعقوب و ساير انبياى از ذرّيه ى ابراهيم در قرآن كريم مى خوانيم :

* ( وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلاًّ جَعَلْنَا صَالِحِينَ * وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ

بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاَةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ )(1) . ما

به ابراهيم ، اسحاق و فرزندزاده اش يعقوب را عطا كرديم و همه را صالح و شايسته و لايق مقام نبوت قرار داديم ، و آنان را به پيشوايى خلق برگزيديم تا مردم را به امر ما هدايت كنند ، و هر كار نيكو از انواع عبادات و خيرات مخصوصاً اقامه ى نماز و اداى زكات را به آنان وحى كرديم ، و اينان براى ما بندگان سربه فرمان بودند .

ـــــــــــــــــــــــــ ـــ

1 ـ انبيا ( ) : 72 ـ 73 .

حضرت اسماعيل و نماز

كتاب الهى درباره ى حضرت اسماعيل مى فرمايد :

* ( وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولاً نَّبِيّاً * وَكَانَ يَأْمُرُ

أَهْلَهُ بِالصَّلاَةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيّاً )(1) .

اسماعيل را به ياد آر كه داراى اوصاف پسنديده بود : وفادار به پيمان ، فرستاده ى حق ، حبر دهنده ى از حقايق ، و امر كننده ى زن و فرزند به نماز و زكات ، و بنده اى بود كه خداوند در تمام برنامه ها از او خشنود بود .

ـــــــــــــــــــــــــ ـــ

1 ـ مريم ( ) : 54 ـ 55 .

حضرت ابراهیم و نماز

ابراهيم بزرگ ـ كه از او تحت عنوان بت شكن ، قهرمان توحيد ، پدر انبيا ، اوّاه ، حليم ، صالح ، مخلِص ، مخلّص ، موحّد و بيناى ملك و ملكوت ياد مى شود ـ به فرمان حضرت حق ، هاجر و فرزند شيرخواره اش اسماعيل را از شام حركت داد و به دلالت پروردگار راه پيمود تا به جايگاه كعبه رسيد . پس آن طفل شيرخوار و مادرش را بنا به خواست خداوند در آن سرزمين بى آب و علف با مختصرى طعام و پيمانه اى از آب پياده كرد !!

ابراهيم بزرگ ـ كه از او تحت عنوان بت شكن ، قهرمان توحيد ، پدر انبيا ، اوّاه ، حليم ، صالح ، مخلِص ، مخلّص ، موحّد و بيناى ملك و ملكوت ياد مى شود ـ به فرمان حضرت حق ، هاجر و فرزند شيرخواره اش اسماعيل را از شام حركت داد و به دلالت پروردگار راه پيمود تا به جايگاه كعبه رسيد . پس آن طفل شيرخوار و مادرش را بنا به خواست خداوند در آن سرزمين بى آب و علف با مختصرى طعام و پيمانه اى از آب پياده كرد !! سپس از همسر مهربان خداحافظى كرد و اراده ى بازگشت نمود . در اين وقت هاجر دامن ابراهيم را گرفت و عرضه داشت : چرا مى روى و به كجا خواهى رفت ؟ ما را در اين دشت هولناك و زمين بى آب و علف به كه وامى گذارى ؟

ابراهيم التماس هاجر را ناديده گرفت و با آرامشى كه خاصّ عاشقان و اولياى خداست به هاجر فرمود : اينكه تو و اين طفل گرسنه را در اين بيابان مى گذارم

فرمان اوست .

هاجر چون اين آهنگ گرم و دلپذير را شنيد به جاى خود بازگشت و در برابر حكم حكيمانه ى حق تسليم شد و پيش خود گفت : اگر ماندن من با اين كودك در اين بيابان وحشتزا فرمان خداست باك ندارم ، زيرا همو حافظ و نگهبان من و كودك من است .

ابراهيم عزيز بازگشت . گو اينكه فراق فرزند كه تنها چراغ زندگى او بود قلبش را سخت مى فشرد ، اما ايمان او به خداوند نيز او را از آن منطق با كمال آرامش و اطمينان دور مى ساخت و در حالى كه مركب به جلو مى راند دست به سوى حق برداشت و چنانكه قرآن مجيد مى فرمايد ، عرضه داشت :

* ( رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتي بِوَاد غَيْرِ ذِي زَرْع عِندَ بَيْتِكَ الُْمحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا

الصَّلاَةَ )(1)

پروردگارا ! من زن و فرزند خود را در بيابانى خشك و سوزان در كنار خانه ى تو قرار دادم پروردگارا ! براى اين كه نماز به پاى دارند .

ابراهيم بزرگوار به نقل از قرآن مجيد درخواستهاى بسيار مهمى از حضرت حق داشت . خداوند مهربان تمام دعاهاى ابراهيم را اجابت فرمود ، كه از جمله ى درخواستهاى آن مرد بزرگ يكى اين بود :

* ( رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاَةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ )(2) .

پروردگارا ! من و فرزندانم را به پادارنده ى نماز قرار ده و درخواست مرا به پيشگاه لطف و عنايتت بپذير .

ـــــــــــــــــــــــــ ـــ

1 ـ ابراهيم ( 14 ) : 37 .

2ـ ابراهيم ( 14 ) : 40 .

حضرت نوح و نماز

بحار الأنوار ، اين اولين كتاب بى نظير و ارزشمند ، از حضرت باقر (عليه السلام)

روايت مى كند :

* پرستش خداى يگانه و اخلاص به پيشگاه او و بى همتا دانستن حق ، كه خداوند فطرت مردم را بر آن قرار داده است اصول آيين نوح بود .



پروردگار بزرگ از نوح و همه ى انبيا پيمان گرفت كه او را فرمان ببرند و از شرك دورى جويند ، و نيز خداى مهربان حضرت نوح را به نماز و امر به معروف و نهى از منكر و رعايت حلال و حرام دعوت كرد(1) .


ـــــــــــــــــــــــــ ـــ

1 ـ بحار الأنوار : 11 / 331  



سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:, :: 21:55 ::  نويسنده : کامران مومن زاده

تفسير و پيام آيات نماز در قرآن



 

مقدمه:

در قرآن مجید آیات زیادی درباره‌ی نماز بیان شده و هر كدام از آن‌ها بیانگر اهمّیّت و ارزش خاص و جایگاه رفیع این عبادت مهم در پیشگاه خداوند است و آیات مربوط به نماز هر كدام تفسیر و پیام خاصی دارد. بعضی از آن‌ها به اهمّیّت بعد معنوی و ملكوتی نماز پرداخته و برخی از آیات نماز را مایه‌ی آرامش دل‌ها دانسته و تعدادی، نماز را عامل باز دارنده از زشتی و پلیدی معرفی نموده و بخشی دیگر نیز به بررسی نماز در ادیان گذشته و همراهی آن با عبادات دیگر از قبیل حج، جهاد، زكات و عدالت اجتماعی پرداخته است.

نكات قابل توجه:

1ـ تفسیر آیات نماز اقتباس شده از تفاسیر مجمع البیان، المیزان و نمونه و نور می‌باشد.

2ـ محور اصلی مباحث این مجموعه تفسیر نمونه است، چون این تفسیر از چهارده تفسیردیگر استفاده كرده، ولذا اگر نكته‌ای در تفسیر نمونه بیان نشده بود از تفسیر المیزان و مجمع البیان وتفسير نور استفاده كرده‌ایم تا از تكرار پرهیز شود.

ـ امیدوارم بتوانیم از آیات نماز به خوبی استفاده كرده و باعث حركت ما به سوی كمال نماز شود.
 



ادامه مطلب ...


سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:, :: 21:51 ::  نويسنده : کامران مومن زاده

نماز جمعه در قرآن مجيد


دين مقدس اسلام، بيش از هرچيز به وحدت و يكپارچگي مسلمانان اهميت داده، مي‏كوشد تا به هر وسيله‏ي ممكن، اين معنا تحقق پيدا كند. از اين رو، عواملي كه منجر به پراكندگي و گسستگي صفوف مسلمان‏ها مي‏گردند، در اسلام از منفورترين پديده‏ها به شمار مي‏روند. دروغ، غيبت، تهمت، نفاق، سخن‏چيني و... مفاهيمي از اين گونه‏اند و متقابلاً عوامل و پديده‏هايي كه به نوعي انسجام و يكپارچگي آنان را حفظ كند، جزو محبوبترين عوامل هستند. در اين راستا، نماز جمعه از اهميت وافري برخوردار است؛ به نحوي كه در قرآن اهل ايمان در روز جمعه به برپا داشتن نماز جمعه و دوري از كارهاي مخالف آن مأمور گشته‏اند.

براي نمونه بنگريد به:

الف ـ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ

تَعْلَمُونَ ؛1

اي كساني كه ايمان آورده‏ايد! هنگامي كه براي نماز روز جمعه ندا در داده مي‏شود به سوي ذكر خدا بشتابيد، و خريد و فروش را رها كنيد. اگر بدانيد اين براي شما بهتر است.

مورد خطاب آيه، اهل ايمان مي‏باشند. بنابراين، «ايمان» مقتضي اهتمام به اقامه‏ي نماز جمعه، و اعراض و وانهادن كارهاي مخالف آن مي‏باشد. «نودي» از ماده‏ي «نداء»، بانك برآوردن، و در اين جا به معناي اذان است؛ زيرا در اسلام ندايي براي نماز جز اذان نداريم. به اين ترتيب، هنگامي كه صداي اذان نماز جمعه بلند مي‏شود، اهل ايمان موظفند كسب و كار را رها كرده، به سوي نماز كه مهمترين ياد خدا است بشتابند.2 مرحوم علامه‏ي طباطبايي هم به همين مضمون اشاره دارد.3

گفتني است كه در برخي از روايات در مورد نمازهاي روزانه آمده است كه براي شركت در نماز با آرامش گام برداريد، ولي در مورد نماز جمعه، آيه فوق مي‏فرمايد: فاسعوا؛ بشتابيد. و اين دليل بر اهميت فوق العاده نماز جمعه است. منظور از «ذكرالله» در درجه‏ي اول نماز است، ولي مي‏دانيم كه خطبه‏هاي نماز آميخته‏ي با ذكر خداست، و در حقيقت بخشي از نماز جمعه است. بنابراين براي شركت در خطبه‏ها نيز بايد تسريع كرد.

جمله‏ي «وذروالبيع» به اين معناست كه با شنيدن اذان در روز جمعه، خريد و فروش را ترك كنيد و به نماز جمعه بشتابيد. البته مراد خصوص ترك داد و ستد نيست، بلكه ترك هر عملي كه موجب اعراض از نماز جمعه گردد، مورد نظر آيه است و ذكر خصوص داد و ستد به اين جهت است كه داد و ستد از پرفايده‏ترين اعمال آدمي در دنيا است. وقتي اين عمل را مي‏بايست ترك كرد، ترك بقيه‏ي اعمال معارض با نماز جمعه به طريق اولي است. جمله‏ي «ذلكم خيرلكم» اشاره دارد به اين كه در هنگام ظهر در روز جمعه، بهترين كار، اقامه‏ي نماز جمعه است و هيچ عمل ديگري جاي آن را نمي‏گيرد.

ب ـ فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون‏؛

و چون نماز گزارده شد. در [روي] زمين پراكنده گرديد و فضل خدا را جويا شويد و خدا را بسيار ياد كنيد باشد كه شما رستگار گرديد.

منظور از قضأ صلوة، اقامه نماز جمعه، و تمام شدن آن است و مراد از «انتشار در ارض» متفرق شدن مردم در زمين و مشغول شدن در كارهاي روزانه براي به دست آوردن فضل خدا (رزق و روزي) است و اگر در ميان همه كارهاي روزانه فقط طلب رزق را نام برده براي اين بود كه مقابل ترك بيع در آيه قبلي واقع شود، ليكن از آنجايي كه ما در آيه قبلي گفتيم كه منظور از ترك بيع همه كارهايي است كه آدمي را از نماز باز مي‏دارد، لاجرم بايد بگوييم منظور از طلب رزق هم همه كارهايي است كه عطيه‏ي خداي تعالي را در پي دارد، چه طلب رزق و چه عيادت مريض، و يا سعي در برآوردن حاجت مسلمان، و يا زيارت برادر ديني يا حضور در مجلس علم، و يا كارهايي ديگر از اين قبيل.4

ناگفته پيداست كه امر به «انتشار در زمين» و «طلب روزي» امر وجوبي نيست، بلكه به اصطلاح «امر بعد از نهي» است، و دلالت بر جايز بودن انتشار مي‏كند، ولي بعضي از اين تعبير چنين استفاده كرده‏اند كه تحصيل روزي بعد از نماز جمعه مطلوبيت و بركتي دارد، و در حديثي آمده است كه پيامبر بعد از نماز جمعه سري به بازار مي‏زد.5 جمله «واذكروا اللّه كثيرا» اشاره به ياد خدا است در برابر آن همه نعمت‏هايي كه به انسان ارزاني داشته.

ج ـ وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ

خَيْرُ الرَّازِقينَ؛ 6.

و چون داد و ستد يا سرگرمي‏اي ببينند، به سوي آن روي آور مي‏شوند و تو را در حالي كه ايستاده‏اي ترك مي‏كنند. بگو: آنچه نزد خداست از سرگرمي و از داد و ستد بهتر است و خدا بهترين روزي دهندگان است.

و اما شأن نزول اين آيه عبارت است از اين‏كه: در يكي از سالهايي كه مردم مدينه گرفتار خشكسالي و گرسنگي و افزايش نرخ اجناس شده بودند دحيه7 با كارواني از شام فرا رسيد و با خود مواد غذايي آورده بود، در حالي كه روز جمعه بود و پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مشغول خطبه نماز جمعه بود، طبق معمول براي اعلام ورود كاروان طبل زدند و حتي بعضي ديگر آلات موسيقي را نواختند، مردم با سرعت خود را به بازار رساندند، در اين هنگام مسلماناني كه در مسجد براي نماز اجتماع كرده بودند خطبه را رها كرده و براي تأمين نيازهاي خود به سوي بازار شتافتند، تنها دوازده مرد و يك زن در مسجد باقي ماندند(آيه نازل شد و آنها را سخت مذمّت كرد) پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فرمود: اگر اين گروه اندك هم مي‏رفتند از آسمان سنگ بر آنها مي‏باريد.8

قل ما عندالله خير من اللهو و من التجارة و اللّه خير الرّازقين

در اين قسمت از آيه به رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم امر مي‏كند كه مردم را به خطايي كه مرتكب شدند متنبه كند، و بفهماند كه كارشان چقدر زشت بوده، و مراد از جمله «ما عندالله» ثوابي است كه خداي تعالي در برابر شنيدن و موعظه در نماز جمعه عطا مي‏فرمايد و معناي جمله اين است كه:

به ايشان بگو آنچه نزد خدا است از لهو و تجارت بهتر است، براي اينكه ثواب خداي تعالي خير حقيقي و دائمي و بدون انقطاع است و اما آنچه در لهو و تجارت است اگر خير باشد خيري خيالي و غيردائمي است. علاوه بر اين، چه بسا خشم خدا را در پي داشته باشد، همچنان كه لهو هميشه خشم خداي تعالي را در پي دارد.9 ثواب و پاداش الهي و بركاتي كه از حضور در نماز جمعه و شنيدن مواعظ و اندرزهاي پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و تربيت معنوي و روحاني عايد شما مي‏شود قابل مقايسه با هيچ چيز ديگر نيست و اگر از اين مي‏ترسيد كه روزي شما بريده شود اشتباه مي‏كنيد، خداوند بهترين روزي دهندگان است.10

در آيه شريفه كه از كلمه «قائما» استفاده شده نشان مي‏دهد كه پيامبر اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ايستاده خطبه نماز جمعه مي‏خواند. جابر بن سمره مي‏گويد: من هيچ گاه رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم را نديدم كه نشسته خطبه بخواند، پس اگر كسي برايت حديث كرد كه آن جناب نشسته خطبه خوانده دروغ گفته است11 و همچنين از عبدالله بن مسعود پرسيدند: آيا پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ايستاده خطبه مي‏خواند؟ گفت: مگر نشنيده‏اي كه خداوند مي‏گويد: «و تركوك قائما» تو را در حالي كه ايستاده بودي رها كردند.12 و در تفسير الدرالمنثور آمده است كه ابن ابي شيبه از طاووس روايت كرده كه گفت: رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و ابوبكر و عمر و عثمان همگي ايستاده خطبه مي‏خواندند و اولين كسي كه بالاي منبر نشست (و خطبه خواند) معاوية بن ابي سفيان بود.13

د ـ حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏ وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِين؛ ‏14

بر نمازها و نماز ميانه مواظبت كنيد، و خاضعانه براي خدا به پا خيزيد.

در اين كه منظور از «صلوة وسطي؛ نماز ميانه» چيست مفسران اقوال زيادي را ذكر كرده‏اند، مرحوم علامه طباطبايي

مي‏فرمايد:

برخي آن را نماز جمعه دانسته‏اند.15

شهيد آيت‏الله دستغيب رحمه‏الله كه خود فداي اين فريضه بزرگ الهي شده است در ذيل اين آيه شريفه مي‏فرمايد:

بيشتر علما فرمودند «نماز ميانه» نماز ظهر است؛ زيرا وقت آن در وسط روز و ميان نماز صبح و عصر مي‏باشد و در روايات فراواني تصريح شده كه نماز ميانه، نماز ظهر است. و در برخي روايات گفته شده مراد از نماز ميانه، نماز جمعه است، و چون در روز جمعه نماز جمعه از ظهر كفايت مي‏كند، بنابراين، نماز جمعه همان نماز ميانه است كه مورد تأكيد پروردگار است.16

در اول كتاب مستدركات از امام باقر عليه‏السلام روايت شده كه فرمود: منظور از نماز ميانه در آيه، نماز جمعه است، و در غير جمعه، منظور نماز ظهر است. نماز جمعه (يا ظهر) نخستين نمازي است كه رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم آن را خواند كه در وسط دو نماز (نماز صبح و نماز عصر) واقع شده است.17

پی نوشت :

1ـ جمعه، 9.

2ـ تفسير نمونه، ج 24، ص 126.

3ـ تفسير الميزان، ج 19، ص 461.

4ـ الميزان، ج 19، ص 462.

5ـ نمونه، ج 24، ص 128.

6ـ جمعه، 11.

7ـ دحيه ابن كعب كلبى از تجار مدينه بود كه بعدا به اسلام روى آورد.

8ـ تفسير نمونه، ج 24، ص 125؛ مجمع البيان، ج 9، ص 287.

9ـ الميزان، ج 19، ص 463.

10ـ تفسير نمونه، ج 24، ص 129.

11ـ الميزان، ج 19، ص 467، نمونه، ج 24، ص 130.

12ـ تفسير نمونه، ج 24، ص 130.

13ـ الميزان، ج 19، ص 467.

14ـ بقره، 238.

15ـ الميزان، ج 19، ص 465.

16ـ جمعه و نماز يا جهاد هفتگى، عبدالحسين دستغيب.

17ـ به نقل از يك بررسى تحقيقى و استدلالى پيرامون نماز جمعه، تأليف آيت‏الله سيداسماعيل حسينى مرعشى، ص 60. 



صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نماز و آدرس almobin.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 148
بازدید کل : 5082
تعداد مطالب : 60
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1